به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ فرهاد که 15 سال به صورت غیرقانونی در ایران حضور داشت، چهار سالی با افسانه ازدواج کرده بود و در یک آبمیوه فروشی در شرق تهران به کار مشغول بود که یک تماس تلفنی زندگی او را با چالشی سخت رو به رو کرد.
من از بچگی در ایران ساکن بودم
در ابتدای رسیدگی به پرونده قتل ناموسی در خاک سفید که در دادگاه کیفری 1 استان تهران برگزار می شد، قاضی حسن زاده عنوان کرد: احمد در شهریورماه سال 97 در پارک خاک سفید با ضربات چاقو به قتل رسیده است و فرهاد به عنوان متهم این پرونده در جلسه حاضر است.
فرهاد در جایگاه حاضر شد و به دفاع از خود پرداخت. او اظهار کرد: خانواده من همگی در افغانستان ساکن هستند اما همسرم در ایران است. من از بچگی به همراه برادرم به ایران آمدم و سکونت گزیدم. همسر من ساکن تهرانپارس و محله خاک سفید است. من کسی را ندارم که بخواهد به خانواده مقتول دیه بدهد. احمد به ناموس من تعرض کرد و مزاحم او شد و به همین دلیل او را مورد ضرب و شتم قرار دادم.
فرهاد متهم است به مباشرت در قتل احمد
سپس نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و گفت: فرهاد متهم است به مباشرت در قتل احمد در شهریور ماه سال 97 و ورود و اقامت غیرمجاز برای سالیان متمادی در ایران که طبق گزارش نیروی انتظامی، بررسی جسد، بازجویی های انجام شده، گزارش کالبدشکافی و بازسازی صحنه وقوع جرم ایشان را قاتل می دانم.
سپس قاضی حسن زاده اظهار کرد: براساس کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب، فرهاد به مباشرت در قتل احمد و ورود و اقامت غیرمجاز به فرهاد تفهیم می شود، آیا شما اتهامات را قبول دارید ؟
نمی دانم ضربه منجر به مرگ را کدامیک از ما زده است
فرهاد بار دیگر در جایگاه حاضر شد و اذعان کرد: من با محمد به سراغ احمد رفتم و نمی دانم ضربه منجر به مرگ را کدامیک از ما زده است. من قبول دارم که به مدت 15 سال به صورت غیرقانونی در ایران زندگی کرده ام و به صورت غیرقانونی وارد شده ام و من این جرم را قبول دارم. سال 95 با افسانه که یک دختر ایرانی است ازدواج کردم. روز حادثه همسرم با من تماس گرفت و گفت یک نفر در پارک خاک سفید مزاحم آن ها شده است. من در آن لحظه در مجلس عزا بودم و به همراه محمدرضا رفیقم به محل پارک رفتیم و در آنجا احمد را پیدا کردیم و زمانی که از او پرسیدم چرا مزاحم همسر من شده ای در جواب به من گفت هر کاری دلم بخواهد انجام می دهم و با مشت به سرم زد و من را هل داد و به زمین افتادم. دوست من محمدرضا من را از زمین بلند کرد. وقتی بلند شدم مشاهده کردم که او چاقو کشیده است.
قاضی تاکید کرد: در گفتار خود صداقت داشته باش. هیچ چاقویی متعلق به مقتول در محل کشف نشده است و او فاقد سلاح سرد بوده است.
علت حمل چاقو شغل من است
فرهاد ادامه داد و گفت: من به علت اینکه در آبمیوه فروشی در همان نزدیکی مشغول به کار بودم همراه خود چاقوی میوه خوری داشتم. من با پشت چاقو دو ضربه به سر او زدم. قصد کشتن او را نداشتم و همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد.
قاضی خاطرنشان کرد: اگر با پشت چاقو ضربه زده ای پس چرا چاقو تا مغز مقتول فرو رفته است ؟ در ضمن تو در گذشته گفته ای که سه ضربه به او زده ای و الان می گویی دو ضربه چرا در حرف های خود تناقض داری ؟
فرهاد گفت: در حین درگیری حواسم نبود و ضربه سوم را نمی دانم به کجای او زده ام. پس از این محمدرضا نیز به او ضربه زد و او افتاد روی زمین و ما فرار کردیم.
قاضی حسن زاده بار دیگر از متهم پرسید: پس از حادثه چه بلایی بر سر چاقو آوردی؟
فرهاد اظهار کرد: چاقو را در نزدیکی فرهنگسرا در فاضلاب انداختم.
فرهاد سکوت کرد
قاضی مجددا گفت: در تمامی اظهاراتت تناقض وجود دارد و مدارک نیز همه بر علیه تو است و و با این دروغ گویی ها صرفا کار خود را سخت تر می کنی. ضربه سوم را به کدام قسمت بدن احمد وارد کردی؟
فرهاد در پاسخ سکوت کرد و هیچ مطلبی نگفت.
سپس وکیل فرهاد در جایگاه حاضر شد و گفت: من از دادگاه به علت اینکه قصد جنایت وجود نداشته است و اینکه این عمل با چاقوی میوه خوری انجام شده است و در حین عصبانیت رقم خورده است درخواست دارم تا همکاری کامل را با موکل من داشته باشد و حداکثر تخفیف را برای او در نظر گیرد.
نماینده دادستان عنوان کرد: با وجود اینکه تمامی مدارک بر علیه فرهاد است من از قاضی درخواست دارم تا فرهاد را محکوم به پرداخت دیه کند.
قادر به پرداخت هزینه دیه نیستم
فرهاد در آخرین اظهارات خود اذعان کرد: من هیچکس را ندارم و فقط عموی من یک زمین کشاورزی دارد و به علت اینکه زمین کشاورزی است سخت به فروش می رسد ما از اولیای دم و دادگاه خواهش داریم که به ما مهلت دهد تا دیه احمد را پرداخت کنیم و برای من قصاص صادر نشود. من عمدا مرتکب قتل نشده ام و این صرفا یک درگیری بوده است.
قاضی در پایان گفت: یک مهلتی برای پرداخت دیه در نظر گرفته می شود تا فرهاد بتواند دیه را به اولیای دم احمد پرداخت کند و رضایت بگیرد و جلسه دادگاه با همین رای مختومه شد.
//انتهای پیام: 5